- خاطرات دوران جنینی: بنیتای خوشگلم مامان تو تاریخ 1/12/89 مامان به وسیله بی بی چک متوجه شد که نی نی ( یعنی تو خوشگلم) اومده تو دلش و روز سه شنبه 4/12/89 آزمایش خون داد -مامان دیگه تو تاریخ 4/1/89 میدونست تو تو دلشی چون با بابا رفته بود آزماشگاه رسالت نزدیک سیدخندان و بعد از اون مامان و بابا رفتن خونه مامان افی تا این خبر رو به همه بدن و قرار شد که مامان چند ماه خونه مامان افی بمونه.اخه خونه خودمون پله داشت و ممکن بود برای تو خطرناک باشه.مامان و بابا دکتر تفویضی رو برای چک اپ و به دنیا اومدن تو انتخاب کردن که مطبش تو میرعماد نزدیک بیمارستان مهراد که تو توش به دنیا اومدی بود.دکتر تفویضی رو خاله آزاده دختر خاله مامان معرفی کرده بود اخه اونم مثل مامان یک نی نی خوشگل تو دلش داشت که از تو یکماه بزرگتر بود.مامان اون اولهایی که تو تو دلش بودی حالش خیلی بد بود و میل به غذا نداشت ولی خیلی به خاطر اینکه تو تو دلش بودی خوشحال و هیجان زده بود.
عزیزم چون مامان نزدیکهای عید متوجه شده بود که تو تو دلشی.روز ٢٠ فروردین ٩٠ مامان و بابا برای اولین بار صدای قلب کوچ.لوت رو شنیدن و تورو تو مانیتور دستگاه سونوگرافی دیدن.خیلی خوشحال و هیجان زده بودن......لحظه وصف ناپذیری بود.......تو شده بودی عشق مامان و بابا.......